شهدا سال 64 -زندگینامه شهید فرهاد رضائی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
چه فرهادها مرده در کوهها چه حلاجها رفته بردارها همی گویم و گفتهام بارها بود کیش من مهر دلدارها خردادماه سال ۱۳۴۹، آنگاهکه دشتهای زیبای کوشکک، یکی از روستاهای آباده طشک، با ساقههای طلایی گندم تزئین میشد، وجود نورسیدهای زیبا محیط خانوادهای متدین و مذهبی را پر از شادی و طراوت کرد. نام او را فرهاد نهادند و عشق شیرین کربلا را همراه با قطرات شیر مادر در رگ و جانش جاری ساختند. از کودکی استعدادی فوقالعاده داشت. دوره ابتدائی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
چه فرهادها مرده در کوهها چه حلاجها رفته بردارها همی گویم و گفتهام بارها بود کیش من مهر دلدارها خردادماه سال ۱۳۴۹، آنگاهکه دشتهای زیبای کوشکک، یکی از روستاهای آباده طشک، با ساقههای طلایی گندم تزئین میشد، وجود نورسیدهای زیبا محیط خانوادهای متدین و مذهبی را پر از شادی و طراوت کرد. نام او را فرهاد نهادند و عشق شیرین کربلا را همراه با قطرات شیر مادر در رگ و جانش جاری ساختند. از کودکی استعدادی فوقالعاده داشت. دوره ابتدائی...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که میگشائیم، از سجدههای بیریای تو حکایت میکند. با هرکس که به گفتگو مینشینیم، از مهربانی و وفای تو میگوید. سراغ مجنون را که میگیریم، نشانی کوی تو را میدهند که بیقرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که میپرسیم، میگویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانوادهای متدین و عاشق اهلبیت(ع) در شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که میگشائیم، از سجدههای بیریای تو حکایت میکند. با هرکس که به گفتگو مینشینیم، از مهربانی و وفای تو میگوید. سراغ مجنون را که میگیریم، نشانی کوی تو را میدهند که بیقرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که میپرسیم، میگویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانوادهای متدین و عاشق اهلبیت(ع) در شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...
شهدا سال 65 -خاطراتی از برادر شهید اکبر ربیعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اکبر ربيعي »
در آخرین اعزام به جبهه، چون مدت ۲۲ روز از برگشتن او از جبهه نگذشته بود، از طرف خانواده از جبهه رفتن او ممانعت شد. به برادران گردان کمیل هم سفارش شده بود که از سوار کردن ایشان خودداری نمایند. ولی او بهوسیله دوستانش به خارج از شهر نیریز میرود تا در خارج از شهر سوار خودرو شود، ولی برادران گردان از بردن او به جبهه جلوگیری میکنند. بادلی شکسته و گریان و نالان بهوسیله خودروهای عبوری خود...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اکبر ربيعي »
در آخرین اعزام به جبهه، چون مدت ۲۲ روز از برگشتن او از جبهه نگذشته بود، از طرف خانواده از جبهه رفتن او ممانعت شد. به برادران گردان کمیل هم سفارش شده بود که از سوار کردن ایشان خودداری نمایند. ولی او بهوسیله دوستانش به خارج از شهر نیریز میرود تا در خارج از شهر سوار خودرو شود، ولی برادران گردان از بردن او به جبهه جلوگیری میکنند. بادلی شکسته و گریان و نالان بهوسیله خودروهای عبوری خود...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده »
آنانکه در میدان مبارزه با دو بال علم و جهاد به پرواز درآمدند و با خون خود گفتههایشان را به منصه ظهور رساندند، آنانکه قیام در مقابل ظالم را عین حیات دانستند، قابل ستایش و تمجیدند. ولی با کدامین زبان میشود آنها را ستود؟ و یا کدامین کلمات قادر به تمجید از آنهاست؟ معلم شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده فرزند محمد، در تاریخ 5/6/ 1337 متولد شد و با آمدنش شادی را برای خانواده به همراه آورد. به عشق...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده »
آنانکه در میدان مبارزه با دو بال علم و جهاد به پرواز درآمدند و با خون خود گفتههایشان را به منصه ظهور رساندند، آنانکه قیام در مقابل ظالم را عین حیات دانستند، قابل ستایش و تمجیدند. ولی با کدامین زبان میشود آنها را ستود؟ و یا کدامین کلمات قادر به تمجید از آنهاست؟ معلم شهید علی اکبر ابراهیم اکبرزاده فرزند محمد، در تاریخ 5/6/ 1337 متولد شد و با آمدنش شادی را برای خانواده به همراه آورد. به عشق...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا قوی بازو
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
با شرح زندگانی یار سفرکردهای از قبیله مجنونصفتان، قصهای دیگر را مینویسیم، قصه مردی که هنوز کلاسهای درس، مهربانی و عشق او را در آموزش فرزندان این آبوخاک، گواهی میدهند. از معلمی میگوییم که عشق به آموزش، همه وجودش را فراگرفته بود و بسان شمعی میسوخت و در کورهراه زندگی، راه را به جویندگان سعادت نشان میداد. از غلامرضا قویبازو میگوییم که در تاریخ ۱۳۳۶/۴/۱ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. پدر که خود حافظ...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
با شرح زندگانی یار سفرکردهای از قبیله مجنونصفتان، قصهای دیگر را مینویسیم، قصه مردی که هنوز کلاسهای درس، مهربانی و عشق او را در آموزش فرزندان این آبوخاک، گواهی میدهند. از معلمی میگوییم که عشق به آموزش، همه وجودش را فراگرفته بود و بسان شمعی میسوخت و در کورهراه زندگی، راه را به جویندگان سعادت نشان میداد. از غلامرضا قویبازو میگوییم که در تاریخ ۱۳۳۶/۴/۱ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. پدر که خود حافظ...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا غزال
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
دهم تیر سال ۱۳۲۸ صدای گریه غلامرضا در شهرستان نیریز، میان خانوادهای کشاورز و مذهبی با آواز مرغان سحری پیوند خورد و طبقطبق شادی را با خود به همراه آورد. از همان دوران کودکی با اسلام، قرآن و درس و محبت به اهلبیت (ع) آشنا شد. دوران تحصیلات ابتدائی خود را در دبستان بختگان نیریز و تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای شهید بهشتی نیریز و حیّانِ شیراز با موفقیت سپری کرد. پسازآن دو سال به خدمت زیر پرچم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
دهم تیر سال ۱۳۲۸ صدای گریه غلامرضا در شهرستان نیریز، میان خانوادهای کشاورز و مذهبی با آواز مرغان سحری پیوند خورد و طبقطبق شادی را با خود به همراه آورد. از همان دوران کودکی با اسلام، قرآن و درس و محبت به اهلبیت (ع) آشنا شد. دوران تحصیلات ابتدائی خود را در دبستان بختگان نیریز و تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای شهید بهشتی نیریز و حیّانِ شیراز با موفقیت سپری کرد. پسازآن دو سال به خدمت زیر پرچم...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید شکرالله احسانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
پانزدهم مهرماه ۱۳۴۳ در بخش کوهستان شکروئیه داراب، کودکی چشم به جهان گشود که صلابت و سرافرازی کوهها را در وجود خود داشت. خانواده مؤمن و متدین او به شکرانه اینکه خداوند بر آنها منت گذاشته و چنین نعمتی را ارزانی داشته، نام او را شکرالله نهادند. در محیطی مملو از یاد خدا و فضای توحیدی کوهستان، به تربیت وی همت گماشتند. با کمک پدر و مادر دوره دبستان را تا سال سوم، در میان عشایر غیور استان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
پانزدهم مهرماه ۱۳۴۳ در بخش کوهستان شکروئیه داراب، کودکی چشم به جهان گشود که صلابت و سرافرازی کوهها را در وجود خود داشت. خانواده مؤمن و متدین او به شکرانه اینکه خداوند بر آنها منت گذاشته و چنین نعمتی را ارزانی داشته، نام او را شکرالله نهادند. در محیطی مملو از یاد خدا و فضای توحیدی کوهستان، به تربیت وی همت گماشتند. با کمک پدر و مادر دوره دبستان را تا سال سوم، در میان عشایر غیور استان...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمود دهستانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در ۱۳۳۹/۵/۱ در محیط پر از صفا و صمیمیت روستا، در خانوادهای مذهبی، دنیای خاکی را احساس و در کوچهباغهای روستای قطرویه از توابع نیریز، بازیهای کودکانه را شروع کرد. پدرش از زحمتکشان بود و سعی در تأمین معاش خانواده داشت. ایمان و اعتقادات مذهبی را سرلوحه کار خود قرار داده بود و میخواست فرزندش نیز مسلمان و مؤمن به اصول و مبانی دین مبین اسلام پرورش یابد. این بود که از مادر محمود خواهش کرد تا جای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در ۱۳۳۹/۵/۱ در محیط پر از صفا و صمیمیت روستا، در خانوادهای مذهبی، دنیای خاکی را احساس و در کوچهباغهای روستای قطرویه از توابع نیریز، بازیهای کودکانه را شروع کرد. پدرش از زحمتکشان بود و سعی در تأمین معاش خانواده داشت. ایمان و اعتقادات مذهبی را سرلوحه کار خود قرار داده بود و میخواست فرزندش نیز مسلمان و مؤمن به اصول و مبانی دین مبین اسلام پرورش یابد. این بود که از مادر محمود خواهش کرد تا جای...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید اکبر اکبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در معرکه برخاستن و نشستن شمشیرها و موج خون، آنگاهکه حسین (ع) بر بالین علیاکبر خود رسید و چهره شبیه پیامبر (ص) را غرق در خون مشاهده کرد، صورت بهصورت فرزند گذاشت و آهی سوزان از دل کشید. سوزش آه حسین (ع) آتشی بر دلهای حسینیان زد که بعد از گذشت قرنها و سالها، به یاد آن لحظهها هر دم آه میکشند و برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره علیاکبر حسین (ع)، فرزندان خود را به نام مبارک...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در معرکه برخاستن و نشستن شمشیرها و موج خون، آنگاهکه حسین (ع) بر بالین علیاکبر خود رسید و چهره شبیه پیامبر (ص) را غرق در خون مشاهده کرد، صورت بهصورت فرزند گذاشت و آهی سوزان از دل کشید. سوزش آه حسین (ع) آتشی بر دلهای حسینیان زد که بعد از گذشت قرنها و سالها، به یاد آن لحظهها هر دم آه میکشند و برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره علیاکبر حسین (ع)، فرزندان خود را به نام مبارک...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید صمد سرپوش
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد صمد سرپوش »
ان الذین امنوا و عملوا الصالحات یهدیهم ربهم بایمانهم تجری من تحت الانهار فی جنات النعیم. آنان که ایمان به خدا آورده نیکوکار شدند، خدا به سبب ایمان، آنها را به راه سعادت و طریق بهشت رهبری کند، تا به نعمتهای ابدی بهشتی که نهرها از زیر درختان جاری است متنعم گردند. (سوره یونس، آیه ۹) هوای کوی دوست بیقرارش ساخته بود و بهار پرطراوت جبهه و آوای ملکوتی دوستان خدا، میل به پرواز در وجود او بوجود آورده بود....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد صمد سرپوش »
ان الذین امنوا و عملوا الصالحات یهدیهم ربهم بایمانهم تجری من تحت الانهار فی جنات النعیم. آنان که ایمان به خدا آورده نیکوکار شدند، خدا به سبب ایمان، آنها را به راه سعادت و طریق بهشت رهبری کند، تا به نعمتهای ابدی بهشتی که نهرها از زیر درختان جاری است متنعم گردند. (سوره یونس، آیه ۹) هوای کوی دوست بیقرارش ساخته بود و بهار پرطراوت جبهه و آوای ملکوتی دوستان خدا، میل به پرواز در وجود او بوجود آورده بود....
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41
42
43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 بعدي